برای طناب -طیفهای دوگانه- کار ساده است؛ اما وسط دایره کجاست؟
صبح زود، رفتنا، بوسیدش و دمِ گوشش گفت: تنگِ آبِ یخچالو پرش کن.
عصری، دزدکی رفت سر یخچال. تنگ آبِ خالی، هنوز توی یخجال بود.
- شربت میخوری جونم، یا چایی؟
- چایی میخوام خانومی. صبر میکنم تا دم بکشه.
بدیل آنچه هستیم؛ آنچه میخواهیم باشیم است یا به سادهگی آنچه نیستیم؟
و این نمایشگاه کوفتی که فقط به درد به چاپ بیست و ششم رسوندن دالان بهشت می خوره. و منی که حالا باید فکر کنم تا یادم بیاد که کدوم کتاب مال بوتزاتی بود و کدوم مال کالوینو.
دوباره یکی که نمیدانست چهرا به خندههایش نمیخندم، تو را و جوکی را که زمانی گفته بودی، برایم زنده کرد... اسماعیل