برایتان جشن میگیریم
هر چند میدانیم "بگو، عشقام" گفتنهایتان خواهد مرد.
برایتان جشن میگیریم
هر چند میدانیم بدنهایتان عادی خواهد شد
برای آن دیگری؛
کشف خواهد مرد.
برایتان جشن میگیریم
هر چند میدانیم
دروغ خواهد آمد، اعتماد خواهد مرد؛ بهانه پدیدار خواهد شد؛
و عشقتان دیر نخواهد پایید.
برایتان جشن میگیریم؛
هر چند به یقین میدانیم همگی،
غمِ نان عاقبت پیروز خواهد شد
و خواهد بلعید
شرر خُردتان را.
برایتان جشن می گیریم، حتی با وجود آن که می دانیم در پایان جشن ک_انتان جر خواهد خورد و همسرتان با دی جی بچه کو نی جشن روی هم خواهد ریخت و از کاندم هایی که تو از خارج آورده ای استفاده خواهند کرد و دخترتان را جک و جوادهای ضایع جشن می برند توی آشپزخانه دسته جمعی ترتیب می دهند
بعله، برایتان جشن می گیریم
جشنی در کار نیست.همه چیز از همون روز اول دروغ.هی گول می خوریم هی گول می زنیم و هی باور می کنیم که این بقیه هستند که گول خوردندو هی تو شعر و داستان و نثرو ادبیات از یه نواختی و جر خوردنو از این چیزها حرف می زنیم و با تمام تکرارش باز لذت می بریم که چقدر زیبا این جریان گهی یه نواختی رو فلانی بیان می کنه. همین الان که خوندم مثل بقیه روزها لذت بردم. مثل ذهن میمون بی مغز و نوشته هایش. هر روز داریم این تجربه آشغال رو تجربه می کنیم و باز هم از خواندن آن لذت می بریم. جشنی نمی گیریم. آقا این جا مراسم سوگواریه.حرفی بود؟
ادامه ی امین!
برایتان جشن میگیریم
هرچند میدانیم در جشن، قول همسر ما را به هزار نفر داده اید!
هرچند، "هر چند" نفری را که سپوخته اند همسر و دختر ما را میشناسیم!
نداریم که حرف بزنیم!
پس جشن میگیریم!!
زندگی نفرت انگیز است ،
آن را بر نمی تابم ،
مگر آنکه این توان را در خود ایجاد کنم که سالی یک شب در دور دست ترین نقطه محل زندگی ام از مخلوط بوی سیگار برگ ، قهوه تلخ و تنهایی ، لذت ببرم .
برایتان جشن می گیریم، برایتان جشن می گیریم، برایتان جشن می گیریم، راستی چرا برایتان جشن می گرفتیم؟
جشنی در کار نیست.همه چیز از همون روز اول دروغ.هی گول می خوریم هی گول می زنیم و هی باور می کنیم که این بقیه هستند که گول خوردندو هی تو شعر و داستان و نثرو ادبیات از یه نواختی و جر خوردنو از این چیزها حرف می زنیم و با تمام تکرارش باز لذت می بریم که چقدر زیبا این جریان گهی یه نواختی رو فلانی بیان می کنه. همین الان که خوندم مثل بقیه روزها لذت بردم. مثل ذهن میمون بی مغز و نوشته هایش. هر روز داریم این تجربه آشغال رو تجربه می کنیم و باز هم از خواندن آن لذت می بریم. جشنی نمی گیریم. آقا این جا مراسم سوگواریه.حرفی بود؟
امضا من :-)
خسته نشدی تو.جشن یا سوگواری.مانی کجاست؟
آرش عزیزم!
بسیار متن زیبایی بود. اما این کامنت اتاق فلزی هم فوق العاده بود. در ضمن به خاطر جشنی که دیشب برایم گرفتی ممنونم.
آرش جان از همه دوستان در حال این پرسشم که آیا شما در وبلاگتان خودارضایی میکنید/
همه ی اینها را می دانیم و برایتان جشن می گیریم چون همیشه کک به تنبان داریم و کرم به...
برایتان جشن مى گیریم که سوءتفاهمِ کوتاهِ بینتان را با حماقتى بلند پایان مى دهید.
بیکسل، پیتر (1379)، آمریکا وجود ندارد، بهزاد کشمیری پور، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، صص 21-29
[خط فاصله]
سلام. این یک جور ژوزف است ومن یک جور کپی-کار؟ این یک جور پیشنهاد است و من یک جور یادآوریکننده؟ این یک جور شباهت است و من یک جور چی؟ منظورم این است که بروم بخرم و ببینم ای وای چقدر بیشعورم که از روی این نوشته بودهام و نمیدانستهام یا چی؟ به مادر بچّهها، بانو، عسل و غیره سلام ما را برسانید.
سلام دوست خوبم////////////////به وبلاگم دعوتت می کنم/////////////[گل]
برای خودمان جشن میگیریم (کی گفته تو گرفتی؟) تا سندی داشته باشیم که زمانی همه اینها وجود داشته. و لبخندهایمان که دل آن یکی را آب می کرده، ما را پیش دیگران لایق خوشبختی نشان بدهد.
یک ذره شبیه حلقه عروسی نیست؟
برای منوتو جشن تنها بهانه ای بیش نبود برای ما که پیوسته از ازل با هم ارمیده بودیم در بستر های جدا افتاده وتنها گذشت سالها این همه روزهای کوتاه وبلند را بر چهره هامان با بستن شیارهایی ولرزش دستها نقاشی کرد.من وتو زیسته ایم در طوفان
من وتو به مرزی فراتر از عشق های تند جوانی رفته و با دوست تر داشتن هایی باز گشته ایم. غم نان بود یادت هست واتاقی کوچک که دخترمان در آن ۱ ساله شد بوی نم در پس این همه سال در مشامت هست ودرد سینه ام که یادگار روزهای عشق بی نان گذشت. من وتو هنوز شوق روزهای ابتدا را زنده نگاه داشته ایم . می شود جشن ما شدن گرفت ولی بدانیم در بند این بدنهای رو به زوال نباید ماند.وعشق را به بند نباید کشید.بگذاریم روح ما همیشه به پرواز باشد .تابی کرانگی جاودان....
دست شما درد نکنه!
راضی به زحمت نیستیم به خدا!
بهانه ها پدیدار خواهد شد.....
بولتن دانشجویان و دانشآموختگان فلسفه ایران
Iranian Students of Philosophy
www.isphilosophy.com
سلام
باز هم دستتان درد نکند
با وجود این که همه این چیزها را میدانید
خیلی مردی می خواهد ایستادن و تماشا کردن دروغکی های ما و هو نکردن
آخر آدم تف سر بالا که نمی اندازد چیز جان می اندازد؟
شما خودتان
غیر از این بودید؟!
گذشته از این حرفها ما هنوز همان مخلص سابقیم
شما هم که کم کار شدین اساسی
nice
realy nice!
نموده شدیم از این غم نان.
Requiem For A Dream را هم دوست داشتیم چون اعتیاد داشت و صحنه های فتیش.
* لطفا غلط املایی در عنوان را درست کن.
** سری بزن و فحشی بده.
*** قار قار