سنت های رمانتیک* ژرژ‌ساند* ی

زنا آن زمانی اتفاق نمی‌افتد که زنی خود را در اختیار معشوقش قرار می‌دهد، بلکه زنا زمانی‌ست که او پس از آن، شب را در آغوش شوهرش می‌گذراند.

تبعیدیان سودایی، ئی.ایچ.کار، خشایار دیهیمی، ص ۱۱۲

امیر‌مجتبی(روایت دوگانه)

۱
شب الکل را که خوردی خوابت می‌گیرد لابد.سیامست.
صبح بیدار می‌شوی. خمار، سردرد.
چای شیرین که بخوری مثل آبی می‌ماند بر آتش بازمانده از دیشبت و سیگار که بکشی دمیدنی‌ست بر خردک شرر باقی مانده.
شعله‌ی گرمی
خردک شرری هست هنوز؟

۲
آخر همه‌ی سیامستی‌های شبانه خواب است.شاید هم بی‌هوشی.
صبح فردا هم با تاسف از این‌که حتی ذره‌ای الکل هم نداری تا علاجی باشد بر سردردت،شروع می‌شود.
دو ره پیداست:
می‌توانی چای بخوری.داغ.مثل آب ریختن است روی زغال‌های پخش‌و‌پلا بین خاکستر به‌جا مانده از آتش چند ساعت مانده‌ی نیم‌گرم.
می‌توانی سیگاری بکشی.مثل دمیدن است زیر زغال‌های نیم‌سوز، تا دوباره گر بگیرند.رقص نارنجی شعله‌ها.داغ.

پدران و فرزندان

بابا می‌گه :<هر جا می‌ری دفترچه ‌بیمه‌تو وردار با خودت>
نمی‌دونم چرا، ولی هیچ‌وقت این کارو نکردم.

زمین یخ‌زده

We are just
a moment
in time
a blink of an eye
a dream for a blind
hope
you dont understand

ANATHEMA

A man who sold the World

روبرویمی
آن سان که برای نظاره‌ات
ناچار سر را فراز می‌آورم
صدایی می‌شنوم
برمی‌گردم و بر زمین
کلاه‌است که از سر افتاده.

Is there anybody out there

خمیازه‌ی فرو‌خورده
و لرزش ریز پلک چشمانت،
می‌خندم.

من و همه‌ی محسن های دنیا

فاصله‌ی ابتدای واژن تا پرده‌ی هایمن هر چه‌قدر باشد، *مالون می‌میرد* با سانسور فراوان تجدید چاپ می‌شود.

رویای ایرانی: American dream

یه سپند؛ شایدم پی‌کی با یه لونه‌ی پنجاه شصت متری ؛ این هم شد رویا؟

دانای کل

نگاهی درمانده به دختر خندان
نگاهی غیض‌آلود به پسر بی‌خیال
:« برای حضور در آموزش‌گاه باید یکی از محارم‌ هم‌راه‌تان باشد»

سید الکساندر

دنیا را بیش از همه کسانی به دوزخ تبدیل می‌کنند که سعی دارند مردم را به زور به بهشت ببرند.