Trinity

همه پیش از این دروغ گفته‌اند و گوته بیش از همه؛ او نبوغ‌آسا دروغ گفته است.می‌دانم که نباید آن‌چه را در دل دارم بر قلم جاری کنم، زیرا اگر بنا باشد تنها از انجام دادن یک کار اکراه داشته باشم بی‌تردید محروم کردن انسان از امید‌هایش را بر‌می‌گزینم. اما چاره‌ای نیست. مصیبت فاوست ابدا در این نکته نیست که روحش را به شیطان فروخته است. مصیبت واقعی آن است که شیطانی در کار نیست که روحت را بخرد. خریداری وجود ندارد.
                                                           
                                 میعاد در سپیده‌ دم، رومن گاری، ترجمه‌ی مهدی غبرائی، ص ۱۴۹

The fire bird suite

بعضی تابوها آن‌قدر بزرگ هستند یا تلاش کرده اند آن‌قدر در ذهنت بزرگش کنند که وقتی می‌شکنی‌شان یا دست‌کم به مرز‌های داغ و قرمز‌اش نزدیک می‌شوی احساس می‌کنی که رسیده‌ای به آخر دنیا.

نیوفرویدیسم

ای شاشیدم تو هر چی کرامت انسانی. امشب یقین دارم که  انسان گرگ انسان است و بدون شک می‌گویم: درود بر بورژوازی بدون عقده.

به نظر می‌رسد که...

حقایق همان توهم‌هایی هستند که توهم بودن آن‌ها در گذز زمان به فراموشی سپرده شده است.

MDB

Let me show you all my pains

من بنده‌ی آن دمم که...

همیشه الان مهمه.

هیاد

۱
...:آره اصلا خوشگل نبود، یه نمه هم آرایش نداشت.
۲
چرا باید این چیزا باشه و چیزای دیگه نه؟

مرگ در آند

باورم شده که همه چی انگیزه می‌خواد.این بار وقتی نوشتم همه‌چی، شاید تنها کسی بودم که خودم هم بر خلاف اون چیزی که اول فکر می‌کردم، دقیقا نمی‌دونستم منظور خودم رو تا چه برسه به اون یکی دیگه‌ای که حتی به لباس تنش هم توجه نمی‌کرد چه برسه به پریشان‌گویی‌های یه نفر دیگه‌ای که به زور می‌تونست ببیندش از پشت ته‌استکانی‌هایی که با فلاکت سعی می‌کرد نگهشون داره جلوی چشاش‌ تا مجبور نباشی به گردالوی سیاه وسطش که مثل لکه‌ی چایی می‌موند ته استکان چایی از شب مونده، زل بزنی و یهو بفهمی که باید بکشی بیرون خودتو از زیر آوار گردالو‌های سیاهی که همه‌ی زندگی‌شون به این تار عنکبوتی بنده که خودشونو قایم کنن پشت ته‌استکانی‌های سیاه شده از زور نشسته‌شدن.همه چی انگیزه می‌خواد ،حتی مردن، آقای شمس‌آوری عزیز.

عمانوئیل

نمی‌توان ثابت کرد وجدان به ما چه می‌گوید ولی می‌دانیم چه می‌گوید.

x>1000

همه چیز بزرگ‌تر از آن شده که به اعداد زیر هزار احتیاجی باشد.