که از خیابان پایین برویم و هوا سرد باشد و جرأت نکنیم دست از جیب بیرون بیاوریم و من بگویم که عاشق سادگیاش بودم وقتی داشت جورابها را جلوی دوربینات توی تشت میشست و زیرجلکی به بالا نگاه میکرد و من به خودم میگرفتم و تو سر تکان بدهی برای منی که اینکاره نبودم و بازیگری به هیچ کجایم نمیبرد و اگر او نبود شاید سه روز هم دوام نمیآوردم و تو میماندی و فیلمت و حالا بگرد دنبال نابازیگر دیگری مثل من و پیدا نکن و شاید دور تفنن جدیدت را هم خط بکش و من عشق احمقانهام را نگهدارم برای خودم نه اینکه حالا پیش تو اعتراف کنم و در بیایم که توی همین خیابان لعنتی بود که دنبالش میرفتم و گریه میکردم او پا تند میکرد و من اصرار مثل بچهها که دستکم بگو کس دیگری هست و او پا پس کشان که آری و منِ خر را بگو که دوزاری کجم نمیافتاد که کساش تو بودی و من هیچ.