A man who sold the World

روبرویمی
آن سان که برای نظاره‌ات
ناچار سر را فراز می‌آورم
صدایی می‌شنوم
برمی‌گردم و بر زمین
کلاه‌است که از سر افتاده.
نظرات 1 + ارسال نظر
raha 12 اردیبهشت 1383 ساعت 20:52 http://saberina.persianblog.com

چقدر قشنگ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد